آموزش با پا گذاشتن انسان به اين كره خاكي آغاز شد، زماني كه قابيل از پرندگان ياد گرفت كه چگونه با مسألهاي كه براي او پيش آمد برخورد نمايد. در روزگار باستان بشر اوليه با تقليد از الگوها توانست مشكلات آموزشي خود را به نوعي حل كند.اما با تكامل بشر آموزش نيز از لحاظ كيفيت و كميت رشد كرد و انسان توانست در تمام دوران تاريخ با آموزش، يافتههاي خود را در زمينههاي مختلف از نسلي به نسل ديگر منتقل كند. و ميراث فرهنگي عظيمي از خود به يادگار بگذارد به طوري كه امروزه سرعت پيشرفت علم و تكنولوژي زمان و مكان را در نورديده و آموزش براي همه و در هر لحظه تحقق يافته است. امروزه بحث آموزش و پرورش حالت تخصصي به خود گرفته و با توجه به پيشرفت هاي روز افزون بشر در همه زمينهها، از نظام تربيتي انتظار مي رود كه فراگيران را طوري تربيت نمايد كه بتوانند در آينده با لحظه به لحظهي پيشرفت علمي و تكنولوژيكي همراه باشند. مالكوم نالس معتقد است كه به منظور ايجاد تحولات اجتماعي روزافزون مربيان تعليم و تربيت بايد درباره نقش خود دوباره فكر كنند و فعاليت هاي خود را بر آموزشها مهارتها و روشهايي متمركز نمايند كه شاگردان براي تحقق استعدادها و رسيدن به حل مشكلات بدان ها احتياج دارند ، آماده نمايند. نالس در بحث هاي خود پيرامون اكتشافات اخير در علوم طبيعي و تحولات در رشتههاي ديگر ميگويد: حقايقي كه در دوران جواني آموخـته شده ديگر كافي نيست و در بيش تر موارد نادرست است، مهارت هاي فراگرفته شده بر اثر تكنولوژي هاي جديد از مد افتاده و كارآمدي خود را از دست داده است. براي درك تغييرات در زمينهي روش هاي آموزش و تغييرات سريع آن نگاهي تاريخي ميتواند چشم اندازهاي تغيير و دگرگوني را فراروي ما قرار دهد و ما را به بينشي عميق در اين زمينه دعوت كند تا بتوانيم رويكردهاي جديد را بهتر درك كنيم و بر اجراي آن در آموزش و پرورش پافشاري نماييم.