روزی شیوانا متوجه شد که باغبان مدرسه خیلی غمگین و ناراحت است. نزد او رفت و علت ناراحتی اش را جویا شد.
باغبان که مردی جاافتاده بود گفت: راستش بعدازظهرها که کارم اینجا تمام می شود ساعتی نیز در آهنگری پای کوه کار می کنم.
وقتی هنگام غروب می خواهم به منزل برگردم هنگام عبور از باریکه ای مشرف به دره جوانی قلدر سرراهم سبز می شود و مرا تهدید می کند که یا پولم را به او بدهم و یا اینکه مرا از دره به پائین پرتاب می کند.
من هم که از بلندی می ترسم بلافاصله دسترنجم را به او می دهم و دست خالی به منزل می روم. امروز هم می ترسم باز او سرراهم سبز شود و باز تهدیدم کند که مرا به پائین دره هل دهد!شیوانا با تعجب گفت: اما تو هم که هیکل و اندامت بد نیست و به اندازه کافی زور بازو برای دفاع از خودت داری!
پس تنها امتیاز آن جوان قلدر تهدید تو به هل دادن ته دره است. امروز اگر سراغ ات آمد به او بچسب ورهایش نکن. به او بگو که حاضری ته دره بروی به شرطی که او را هم همراه خودت به ته دره ببری! مطمئن باش همه چیز حل می شود.روز بعد شیوانا باغبان را دید که خوشحال و شاد مشغول کار است.
شیوانا نتیجه را پرسید.
مرد باغبان با خنده گفت:  آنچه گفتید را انجام دادم. به محض اینکه به جوان قلدر چسبیدم و به او گفتم که می خواهم او را همراه خودم به ته دره ببرم ، آنچنان به گریه و زاری افتاد که اصلا باورم نمی شد. آن لحظه بود که فهمیدم او خودش از دره افتادن بیشتر از من می ترسد. به محض اینکه رهایش کردم مثل باد از من دور شد و حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد…
شیوانا با لبخند گفت: همه آنهایی که انسان ها را تهدید می کنند از ابزارهای تهدیدی استفاده می کنند که خودشان بیشتر از آن ابزارها وحشت دارند.
هرکس تو را به چیزی تهدید می کند به زبان بی زبانی می گوید که نقطه ضعف خودش همان است.
پس از این به بعد هر گاه در معرض تهدیدی قرار گرفتی عین همان تهدید را علیه مهاجم به کار بگیر. می بینی همه چیز خود به خود حل می شود…    

13 thoughts on “شجاعت

  1. از این به بعد هر گاه در معرض تهدیدی قرار گرفتی عین همان تهدید را علیه مهاجم به کار بگیر…
    هروقت؟یعنی همیشه ای که این اتفاق میفته؟
    یعنی چی استاد؟؟؟
    یعنی تهدید کرد آبرو میبره، بگیم منم آبروتو می برم؟؟؟
    اگه تهدید به لجبازی رسیدچی؟اگه طرف دیوونه بود چی؟؟؟
    با این که متن داستان جالب بود ولی نتیجه گیریشو نپسندیدم
    البته جسارت نباشه
    ببخشید شما رو به خدا

  2. …بوووق …..بوووووووووق
    مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد..
    ببخشید استاد شیوانا در دسترس نیست..چی کارش کنیم
    ما به شما میگیم شما واسش ایمیل کنید …
    فکر نکنم منظور شیوانا دقیقا این بود که بیایم مثل خود اون طرف رفتار کنیم
    حالا اگه دقیقا منظورش هم این بوده میخواسته
    به اون باغبون بیچاره حالی کنه بابا اینقدر زود جا نزن
    از این ادمهایی که قلدر بازی در میارن زیادن
    اینا همشون پهلوون پنبه هستند
    اتفاقا من با شیوانا موافقم ادم نباید جا بزنه یا ضعف دست کسی بده
    نمیدونم چرا ناخود اگاه وقتی این مطلب را خوندم یاد بد اخلاقی های
    انتخاباتی افتادم ….شاید چون از این پهلوون پنبه ها تو این بحثا زیاد
    پیدا میشن که ضعفشونو پشت هیکل و صدای بلند و زور نداشتشون مخفی میکنن
    خبر ندارن حریفشون باهوشتر از این حرفاست و از ضعفاشون خبر داره

  3. سلام
    و معذرت
    چون زیرا که دفعه قبل یادم رفت سلام کنم
    بعدشم استاد
    چون شمائید هیچی نمیگم
    ولی خوب همین استدلال هاس که نتیجه ش آخر به بداخلاقی حالا به هر نوعی چه سیاسی، چه اجتماعی،چه فرهنگی و … میشه
    من با اون قید همیشگی بودنش مشکل داشتم و دارم
    من که هنوز بر خلاف احترام زیادی که براتون قائلم
    مخم و مخم و مخالفم
    میگم استاد
    تو جامعه علمی و دانششششششششگاه چه طور میشه با قلدرهای اینجوری مبارزه کرد؟اینجا که حرف از دهن آدم در بیاد همه خوردنش و قورتش میدن و دهنشو میبندن با هر ابزاری که دارن؟؟؟

  4. سلام
    با اجازه بزرگترا و “دانشجو ها !! ” و شجاعان و منطقيون ما اومديم به ميدون

    در یکي از دبيرستان ها هنگام برگزاري امتحانات سال ششم دبيرستان به عنوان موضوع انشا اين مطلب داده شد که ”شجاعت يعني چه؟”

    محصلي در قبال اين موضوع فقط نوشته بود : ”شجاعت يعني اين”

    و برگه ي خود را سفيد به ممتحن تحويل داده بود و رفته يود !

    اما برگه ي آن جوان دست به دست دبيران گشته بود و همه به اتفاق و بدون …استثنا به ورقه سفيد او نمره ۲۰ دادند .

  5. سلام
    ؟؟!!!!! به به از این طرفا…
    شما چقدر داستان بلد هستید چقدر داستان خوب میگید
    چقدر داستانهای خوب میگید کلا چقدر شما خوبید
    ببخشید اون محصله شجاع اسمش چی بود؟
    1.پسر شجاع 2.رابین هود 3. شیوانا 4 . جناب ؟؟!!!!!
    چقدر معلمای این محصله روشنفکر بودن
    اون موقع هنوز نظام توصیفی در کار نبوده ملاکها نمره گذاری بوده
    اگه تو ورقش نوشته بوده “شجاعت یعنی این ” ورقه دیگه سفید نبوده
    warning
    قابل توجه اساتید و دانشجویان محترم
    پس شجاعت یعنی اینکه ما ورقه ی امتحانمونو با اعتماد به نفس کامل سفید تحویل بدیم حتما هم بیست میگیریم..چه خوب

  6. سلام
    من ماه هاست (شايدم سالها ) اين طرفام چيز جديدي نيست
    شما لطف داريد داستان پيدا كردن كاري نداره لازم نيست به روم بيارين ناراحت ميشم
    در ضمن قرار نشد از داستان هاي من نتيجه گيري چپكي بكني داستان پيام خودشو داره پس چرا كوچه علي چپ؟؟
    ضمنا هيچكدام از گزينه هاي شما در جواب درست نيست اون فرد نه پسر شجاع بوده نه رابين هود
    او كسي نبوده جز دكتر علي شريعتي
    و نمره بيست حقش بوده توصيفي و غير توصيفي هم خيلي مهم نبوده مهم دليلي بوده كه براش بيست گرفته
    فراموش نكنيم هميشه ملاك نمره خوب آن چارچوبهاي از پيش تعيين شده نيستند چه بسا كه ما به دانش آموزي كه كاملا متفاوت عمل كرده اما كارش نتيجه داشته نمره عالي بديم و اين نمره نمره خلاقيت اون دانش آموزه كه خيلي هم ارزشمنده

  7. سلااااااااااااااااااام
    جناب ؟؟!!!!! یک سوال خیلی
    مشتاقم بدونم رشته تون چی بوده؟
    اگه تمایل داشتید جواب بدید

  8. سلام
    خواهش ميكنم…..
    كارشناسيم راهنمايي و مشاوره و ارشدم برنامه ريزي درسي
    فقط اگر ايرادي تو كارو بار من ديديد مطمئن باشيد رشته هاي تحصيليم بي تقصيرند چون هر دوشون خوبند

  9. عجب!!!!!!!!!!!دعواي نوشتاري هم، زيباست؛اخه طرف رانميبيني و حرف دلت ميزني ديگه نه دروغ و نه چاپلوس در كاره و اتفاقا خيلي قشنگه البته اگه توهين درش نباشه

  10. سلام داشتم به نظرات و مطالب قدمی نگاه میکردم رسیدم اینجا.
    یادم اومد که یکی از این دو طرف تا وسط این بحثه فکر میکرد طرفش منم! روزی ده بار با من دعوا میکرد که چی میگم؟؟؟ منم هی میگفتم چند وقته سایت شما نیومدم… اما فایده نداشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *