خدایا! چه دارد آنکه ترا از دست داد و چه از دست داد آنکه تو با اویی.

خدایا! برای من یکی چون تو کافی است همیشه ما را در پناه خویش گیر و از شر تمام ابلیسان و وسوسه هایشان نجات ده.

خدایا! تو بر تمام احوال من آگاهی، همواره مرا در مسیر راستی و درستی قرار ده.

 

11 thoughts on “خدایا!

  1. الهی!
    امشب آمده‌ام تا به چهارده نور پاک، تورا قسم دهم

    و والاترین کتاب را بر سر بگیرم و بالاتر روم ، مرا به خویش وامگذار و در این شب

    با بهترین دوستانت هم‌نشین کن و از خویش مران ، که بی‌تو حیرانم و سرگردان

    خدایا !
    بحق شهید شب های قدر

    تقدیر ما را محبت و ولایت و پیروی راه مولا علی علیه السلام رقم بزن……..آمين

    از شما سرور گرامي و همه عزيزان عاجزانه التماس دعا دارم

  2. آن شب قدري كه گويند اهل خلوت امشب است /يارب اين تاثير دولت از كدامين كوكب است؟
    ايام شهادت حضرت علي ” ع” را تسليت عرض ميكنم.
    امروز سالگرد كودتاي ننگين بيست وهشت مرداد سي و دو هم هست ياد محمد مصدق كه بريتانياي كبير را به زانو در آورد گرامي باد.

  3. آمین

    مصدق بریتانیای کبیرو به زانو در آورد؟!
    این تیکه آبدار بود یا …
    نه انشانالله شوخی کردن و از همه چیز اونروز خبر دارن که اگه خبر نداشته باشن حالا رم نمیتونن درست تحلیل کنن
    مصدق که مهره انگلیس بود و چون قرار بود یه تبادل قدرت بین امریکا و انگلیس بوجود بیاد مصدق فقط به عنوان یه مهره نظام سلطه بازی کرد ظاهراً به نفع امریکا و با کمی ظاهراً گرایش ملی! ملی گراها ذاتاً غرب گرا بودن چه انگلیس چه امریکا
    یاعلی

  4. هاهاهاها اگر مصدق نبود الان ايرانيها بايد خاك ميخوردند … اگر مردي بوده كه توانسته به جاي حرف زدن عمل كنه مصدق بود . دكتر خودتون هم ميدونين هيچ دليل بر سانسور اين نظر نيست چون عين حقيقته… اگر مصدق مهره آمريكا بود شعبان بي مخها كه الان هم كم نيستند نميتونستند دولتش را سرنگون كنند . بر اساس چه دليل ومدركي ايشون مهره آمريكا وانگليس بوده . اسنادي كه اخيرا دولت لندن منتشر كرده نشون ميده كه چقدر اينها از دولت مصدق مي ترسيدند.
    می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس درماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود ، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت . در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود ، دکتر مصدق رفت و به نمایندگی هیات ایران روی صندلی نماینده انگلستان نشست .

    قبل از شروع جلسه ، یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای نماینده هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست ، اما پیرمرد توجهی نكرد و روی همان صندلی نشست ..

    جلسه داشت شروع می شد و نماینده هیات انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خویش بنشیند ، اما پیرمرداصلاً نگاهش هم نمی کرد .

    جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای نماینده انگلستان نشسته اید ، جای شما آن جاست .

    کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد و بیخ پیدا میكرد که مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت :

    شما فكر می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی نماینده هیات انگلیس کدام است ؟

    نه جناب رییس ، خوب می دانیم جایمان کدام است ..

    اما علت اینكه چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای دیگران نشستن یعنی چه ؟

    او اضافه کرد که سال های سال است دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی ماست نه سرزمین آنان …

    سكوتی عمیق فضای دادگاه را احاطه كرده بود و دكتر مصدق بعد از پایان سخنانش كمی سكوت كرد و آرام بلند شد و به روی صندلی خویش قرار گرفت.

    با همین ابتکار و حرکت ، عجیب بود که تا انتهای نشست ، فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفته بود و در نهایت نیز انگلستان محکوم شد .

  5. در ضمن بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد
    منتظران دولت يار مثلا اگر يكي دموكرات باشه چي ميشه؟
    به نظرم كسي بگه آنارشيستم براي شما خيلي عاديتره:))))

  6. بابا چرا شما به هم گیر میدین؟
    اینکه به نظرات دیگران احترام بگذاریم خیلی خوبه
    اما اینکه هر کس تو یه بحث یه بحث حاشیه ای را بیاره وسط چندان جالب نیست
    راجع به مصدقم هر کس دیدگاه خودشا داره
    دلیلی نداره همه دیدگاه شما را بپذیرن یا نفی کنن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *