اگر مي‌روم كجا مي‌رروم ؟ (2)

او میدانست… که اگر نمیدانست، بر هتک حرمت زن مسیحی در فرسنگها آنسوتر اشک نمیریخت و فریاد نمیزد… علی میدانست.. که آموخته بود “جويی را به ستم از دهان مورچه ای ستاندن” مصلحت برنمیدارد… میدانست که خون، خون است، و انسان، انسان.. گر چه ایدئولوژیها و مرزها و نژادها و قدرتها و مصلحتها این همسانی […]