و اما بعد!!

امروز یه اتیش روشن کردم! پاییز که میاد ادم سردش میشه خوب! دوست داره خودشا گرم کنه! هنگام اتیش روشن کردن خدا هم بود! به تماشا ایستاده بود و من خدا را به هنگام تماشای اتش با تمام وجود دیدم! لبخند میزد! همراه با خدا دیگرانی هم بودند! بعضی ها را می شناختم، برخی را […]

نقد!

بعضی وقتا یه اتفاقاتی تو زندگی ادم میفته ادم دوست داره خونه تکونی کنه البته در مورد ما باید بگیم خودتکونی یا شایدم بهتر بگیم ذهن تکونی. نمیدونم قبلا هر چه اینجا نقد گذاشتم به چالش کشیده شد و نتیجه مثبت ایجاد نشد. به قول برخی دانشجویان ظاهرا جاذبه و دافعه ما خیلی زیاده! در […]

تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم!

روز 23 مرداد 1393 یادم میمونه. بعضی وقتا ادم کاری به چیزی نداره، اما ظاهرا بعضی چیزا به ادم کار دارن. نمیدونم چرا این ایام اتفاقاتی میفته که برام عجیبه! عجیب در معنای حقیقی. من حداقل تو این همه سال فکر نمیکردم یه شب تصمیم بگیرم زود زود بخوابم اما یه اتفاقی که تو پیش […]

دلخوشی های زندگی!

پارسال روز عید فطر با دوستان رفتیم تهران تا نماز عید تهران باشیم! امسال با این که دوستان میرفتن واقعا حسش نبود. این چند روز که از مسافرت برگشتم بد جور خستم. اگه اتفاقات این روزا را فیلمش کنم احتمالا  پر فروشترین فیلم بشه. اتفاقاتی عجیب و باور نکردنی. همیشه قصه زندگی اونجوری که میخوای […]

امروزم برای تو!

برایت من دعا کردم تو را با لهجه گل‌های نیلوفر صدا کردم تمام محفل امروز، پشت یک تنهایی نمناک و بارانی به هنگام قنوت آبی و زیبا برایت عاشقانه من دعا کردم امروز برای تمام زینب‌های وطن دعا کردم فقط به نیت تو!